پيام دوستان
+
*فراخوان دعوت به همکاري در بخش نويسندگي مهوا*
*آقايان و بانوان تهراني و شهرستاني* که تمايل دارند بهعنوان *نويسنده* در اين مجموعه فعاليت کنند، در يک *دوره جامع و تخصصي توسط يکي از اساتيد حاذق اين رشته*، آموزش ميبينند و پس از تاييد مهارت ايشان در آزمون پاياني، بلافاصله وارد *کارگروه نويسندگي* خواهند شد.

انديشه نگار
ديروز 11:50 عصر
.: ام فاطمه :.
فعاليت ما در کارگروه نويسندگي، *نگارش زندگينامه شهدا*ست و از علاقمندان به اين حوزه که انگيزه و نشاط کافي جهت پيوستن به مجموعه را دارند، استقبال ميکنيم.
*سبب امتنان است جهت نشر معارف انقلاب اسلامي و فرهنگ جهاد و شهادت، به نيت عاقبتبهخيري اين فراخوان را منتشر بفرماييد. اجرتان با مادر شهدا* @};-
.: ام فاطمه :.
*دوستان گرامي اين دوره مجددا در حال برگزاريه. فردا ساعت 10 صبح جلسه اول هست. يک دوره فوقالعاده جذاب و کاربرديه و رايگان داره ارائه ميشهاستاد بسيار بسيار حاذق و دانشمندي دارن تدريس ميکنن که حيفه اين موقعيت رو از دست بديم*
.: ام فاطمه :.
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} خيره ان شاءالله جلسات بعدي رو اگه تونستين بيايين. مکان ممکنه به خ 16 آذر منتقل شه که دسترسي براي همه راحتتر باشه
انديشه نگار
{a h=emozionante}.: ام فاطمه :.{/a} ان شاءلله .متشکرم
+
*هماي عزيزم*
*مسافر دشت رويا*
*کعبه، بوسه گاه هزاران مجنون است که در پي ليلاي ديدار، رنجِ باديه بر دوش کشيده و بار هجران را تحمّل کرده اند تا به اين مَطاف و مَسعي برسند . انشاءالله توفيق دوباره شامل حال شما شود.*

هما بانو
ديروز 7:25 صبح
عزيزترين و مهربانترين بانوي پارسي هما جانم سعادت زيارت حرم مولا علي اميرالمومنين (ع)و همچنين حضرت ارباب امام حسين عليه السلام که توفيقي بود ناب در مسير زيارت روضه ي رسوالله صلوات الله عليه و بقاع متبرکه بقيع نصيب هر کسي نميشود ،از اعماق جان براتون خوشحالم اگر چه با مشقاتي همراه بود اما گواراي وجودتان .
محبوبه جانم عزيزم با اينکه ميدونم نياز به توضيح نيست ولي اونقدر برام ارزشمندي که بابت تاخير طولاني ازت عذرخواهي ميکنم. متاسفانه در حين برگشت يکم بيمار شدم و يک هفته ي اول برگشتم بيمار بودم ، اگر چه در طول همان يک هفته ، هر شب ناگزير بودم تالار و باغ و ... کنار مهمان هاي فاميل خودم حضور داشته باشم،
+
هيچوقت فکر نميکردم از رفتن آقاي رئييسي اينهمه ناراحت بشم
اينهمه گريه کنم
خدايا بما صبر بده
خديا جاشونو پر کن
2-اشراق
04/4/25
جاي هيچ کس هيچوقت قابل پر کردن و جا سازي ساير به جاي واحد نخواهد بود همه ما مرام و خصوصياتي داريم مختص به متکلم وحده يعني هرکس با استعدادها و مرام ها و باورهايي متولد ميشود پرورش مي يابد و به وقت نياز به کار گرفته ميشوند مثل شهيد سردار سليماني و شهيد رئيسي اينجا بدترين آدمها هم خصوصياتي دارند که شايد احسن الخالقين هم قادر به جبران و جايگزيني آن فرد نميشود
چه برسد به اينکه جواهراتي و عجيبه هايي چون شهيدان بزرگواري که بيان داشتم من هم به عنوان احمق ترين و بدون کوچکترين حسنات هم شايد خصوصياتي و پتانسيلهايي در من طول عمرم به جريان افتاده باشد که روزي بيعتم ارزش يابد و براي مرام بيعتمداري و خلوص سربازي خود به درد مولي و عشق دنيا و آخرت ام بخورم
+
بار دگر مرا از خواب بيدار کن رئيس (جمهور)
يک هم که شد دل را تيمار کن رئيس
گو و بخند گو نيست اين ماجرا
دستم بگير و رد اين اخبار کن رئيس
تکيه بزن بر کرسي عدل علي
ابرار را نزد خود احضار کن رئيس
عذاب عزلت يک مرد را
با خنده اي اجبار کن رئيس
خرابات خيال خادمي خسته
به يک نقاره انکار کن رئيس
مادرم مُرد از بس خون گريست
خنده را بر او بي اختيار کن رئيس
2-اشراق
04/4/25
+
[تلگرام]
+
حکايت من و مجنون به يکدگر مانَد
نيافتيم و بمرديم...
.
.
از جناب سعدي عليه الرحمه
به قلم مبارک آفتاب عليها الرحمه : دي

2-اشراق
04/4/25

+
[تلگرام]
+
به کوي ميکده گريان و سرافکنده روم
چرا که شرم همي آيدم ز حاصل خويش...
حضرت حافظ
بخط حضرت آفتاب:)

2-اشراق
04/4/25

9 فرد دیگر
33 فرد دیگر
2-اشراق
04/4/25
سلام عليکم ، ضمن تبريک امروز ، مي خواستم بپرسم که عشق مگه درخت يا بوته اي داره که شاخه هم داشته باشه ؟
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} البته اين سياستها زاييده فکر يک نفر بيشتر نيست و شايد براي همينها شد که بنده از سوره شورا در قرآن به شورايي پناه بردم .
+
.. عذاب عشق..
.بيا و تو رحم کن ،
.بر دوچشمِ گريانم...
.بيا پادشاهي کن ،
.برمن و دل زارم...
. مرا به جهنم افکند ،
.عشقت اما ! ...
. چگونه بگويم که ،
.عذاب عشق را دوست دارم...
.بپوش خطايم را ،
. به اندازه مادر و کودک...
. شماره نکن خطايم ،
.گرچه به عذاب سزاوارم...
.ترا ميخوانم ؟،
. به اميد فضلت...
.در شمار گنه مگير مرا! ،
. به عشقت گرفتارم...
غ..ر..آ
2-اشراق
04/4/25

2-اشراق
04/4/25
چنين است که شهادت، پايان نيست، فقدان نيست، بلکه گستردگي در زندگي حقيقي است. گشايش است، حيات است. و شهيد، حق است و زنده است و جاويد.
رهيده از تنگناي زمان و مکان. که حالا با دست و دل باز، بي هيچ حد و حصري، به خدمت ادامه خواهد داد. شهادت، از دست دادن نيست، به دست آوردن است.